جدول جو
جدول جو

معنی عاقر

عاقر
(قِ)
نحرکننده شتر و کسی که دست و پای شتر با شمشیر زند. (ناظم الاطباء) ، زن که آبستن نشود. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). زن که نمیزاید: و کانت امرأتی عاقراً. (قرآن 5/19). ج، عقّر و عواقر، مرد که او را فرزند نشود، قاتل: و صمم اًذا أیقنت أنک عاقره، أی قاتله. (اقرب الموارد) ، ریگ که هیچ نرویاند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ریگ توده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، زن بی نظیر و عدیل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا