جدول جو
جدول جو

معنی عاطر

عاطر
(طِ)
دوست دارندۀ عطر. عطردوست. (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، عطر، بوی خوش دهنده. بوی خوش دارنده. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم.
حافظ.
و از خاطر عاطر اصحاب فضل و هنر استمداد همت نمود. (تاریخ قم ص 3)
لغت نامه دهخدا