جدول جو
جدول جو

معنی عاطر - جستجوی لغت در جدول جو

عاطر
خوش بو، دارای بوی خوش، معطر
تصویری از عاطر
تصویر عاطر
فرهنگ فارسی عمید
عاطر
(طِ)
دوست دارندۀ عطر. عطردوست. (اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء). ج، عطر، بوی خوش دهنده. بوی خوش دارنده. (غیاث اللغات) (آنندراج) :
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم.
حافظ.
و از خاطر عاطر اصحاب فضل و هنر استمداد همت نمود. (تاریخ قم ص 3)
لغت نامه دهخدا
عاطر
بویه دار، بویه دوست بوی خوش دهنده، دوست دارنده عطر عطر دوست
تصویری از عاطر
تصویر عاطر
فرهنگ لغت هوشیار
عاطر
((طِ))
بوی خوش دهنده، دوست دارنده عطر، عطر دوست
تصویری از عاطر
تصویر عاطر
فرهنگ فارسی معین
عاطر
خوشبو، دماغ پرور، عطرآمیز، معطر
متضاد: بدبو
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عامر
تصویر عامر
(پسرانه)
آباد کننده، معمور، آبادان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
(پسرانه)
آفریننده، خالق، از نامهای خداوند، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عامر
تصویر عامر
آباد کننده، معمور، آباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فاطر
تصویر فاطر
آفریننده، از نام های خداوند، سی و پنجمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۴۵ آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساطر
تصویر ساطر
قصاب، آنکه گاو و گوسفند و مانند آن ها را می کشد، گوشت فروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاطل
تصویر عاطل
ویژگی آنچه یا آنکه به کار گرفته می شود، بیکار، بی بهره، بدون مسئول یا متصدی
عاطل و باطل: بیکار، بیهوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاطر
تصویر شاطر
کسی که در دکان نانوایی نان به تنور می زند، پیادگانی با لباس های مخصوص که پیشاپیش موکب پادشاهان و امیران می رفته اند، شوخ و بی باک، زیرک، دلیر، شجاع، چالاک، چابک، قاصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عطار
تصویر عطار
فروشندۀ داروهای گیاهی، عطرفروش، کسی که داروها و چیزهای خوش بو می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عابر
تصویر عابر
عبور کننده، گذرنده، رهگذر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاطر
تصویر خاطر
ضمیر، ذهن، قلب، یاد، اندیشه، نیت، قصد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاطر
تصویر خاطر
آنچه در دل گذرد، فکر، اندیشه، ادارک، خیال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عادر
تصویر عادر
دروغگو، لغزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطس
تصویر عاطس
بامداد، شنوسه آور (شنوسه عطسه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطش
تصویر عاطش
تشنه لب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطف
تصویر عاطف
چادر، برگرداننده، مهربانی کننده نوازشگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطل
تصویر عاطل
بیکاره، بیهوده، تهی، فارغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطم
تصویر عاطم
سیژیده (هلاک شده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاطی
تصویر عاطی
گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاقر
تصویر عاقر
نحر کننده شتر، زن که آبستن نشود، مرد عقیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عابر
تصویر عابر
عبور کننده و راه گذرنده، مسافر، راه گذر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاجر
تصویر عاجر
سست و ناتوان، درمانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاذر
تصویر عاذر
رگ دشتان، پلیدی، پوزشخواه، نشان خستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاطر
تصویر تاطر
خانه نشینی زن ترشیدن دختر در خانه زای آوران (والدین) دختر ماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشر
تصویر عاشر
دهم دهمین، ده یک گیر ده یک گیرنده، دهم دهمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساطر
تصویر ساطر
گوشتفروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعطر
تصویر اعطر
خوشبویتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاطر
تصویر شاطر
چالاک، چابک، کسی که در دکان نانوائی نان به تنور میزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاصر
تصویر عاصر
فشار دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاطر
تصویر قاطر
استر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عابر
تصویر عابر
رهگذر
فرهنگ واژه فارسی سره