جدول جو
جدول جو

معنی ظهیرالدین

ظهیرالدین
(ظَ رُدْ دی)
بارزی. شاعری است. از اوست:
لئن فتکت الحاظه بحشاشتی
و ساعدها بالهجر و اغتر بالحسن
فلا بدّ ان تقتص لی منه ذقنه
و تذبحه قهراً من الاذن للاذن.
رجوع به فوات الوفیات ج 1 ص 32 شود
محمد بن حسین، مکنی به ابوشجاع. وزیر المقتدی بالله بیست وهفتمین خلیفۀ عباسی. رجوع به ابوشجاع روذراوری در همین لغت نامه و تجارب السلف چ اقبال صص 285-287 و حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 310 شود
ابن علی بن زین العابدین بن الحسام العاملی العیناثی. مردی فاضل و عابد و فقیه از مشایخ جلیل القدر. او از شیخ علی بن احمد عاملی والد شهید ثانی روایت کند. رجوع به روضات ص 337 شود
محمد بن علی بن الکاتب السمرقندی. رجوع به بهاءالدین محمد بن علی بن محمد بن عمر الظهیری الکاتب و لباب الالباب ج 1 ص 91، 92، 301، 318، 319 شود
ابن علی بن قوام الدین. یکی از سادات مرعشی مازندران و در چالوس مقیم بود. رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 27 شود
لغت نامه دهخدا