جدول جو
جدول جو

معنی ظله

ظله
(ظُلْ لَ)
سایه بان. سایه وان. سایبان تنگ که فراخ نباشد. سایه پوش. باران گریز. آله. آله گاه. عاله، سقف، اول ابر که سایه افکند بر تو، هر درخت که سایه افکند بر تو، هرچه بدان از حرارت و برودت پناه برند، صفّه، صفه مانندی که در گرما و سرما بدان پناه گیرند، یوم الظله، روز هلاکت ملوک مدین به زمان شعیب پیغمبر. عذاب یوم الظله، گفته اند ابری که زیر آن سموم بود یا ابری که به آنان سایه افکند و به زیر آن گرد آمدند و پناه بردند از حرارت بسیار که بدیشان رسیده بود و آن ابر بر آنان فرودآمد و در میان گرفت. قوله تعالی: عذاب یوم الظله (قرآن 189/26). قالوا غیم تحته سموم او سحابهٌ اظلتهم فاجتمعوا تحتها مستجیرین بها مما نالهم من الحرّ الشدید فاطبقت علیهم:
تو دو قله نیستی یک قله ای
غافل از قصّه ی عذاب ظله ای.
مولوی.
ج، ظلل، ظلال، دامت ظلهالظل ّ، أی ما یستظل ﱡ به
لغت نامه دهخدا