حیوانی باشد مانند ذراریح لکن کوچکتر از اوست و فعل ذراریح از او می آید، و ذراریح جانوری است از مگس بزرگتر و عروسک همان است. (برهان) (آنندراج). حباحب است. (تحفۀ حکیم مؤمن). حیوانیست مانند ذراریح لکن کوچکتر و گردتر بود و همان فعل ذراریح کند. مؤلف گوید: وی را بشیرازی عروسک خوانند و بدل ذراریح بود و گویند کرمی سبز است در درخت صنوبر و آن بقوت ذراریح بود. (اختیارات بدیعی). بپارسی موزه دوزک خوانند و آن حیوانیست سرخ که بر او نقطه های سیاه بود و از ذراریح خردتر باشد و در وقت انگور بر خوشۀ انگور نشیند. در خاصیت به ذراریح نزدیک است. موزه دوزک. کفشدوز (در تداول گناباد). کفشدوزک. پینه دوز