جدول جو
جدول جو

معنی طیجن

طیجن
(طَ جَ)
طاجن. معرب تاوه. تابه که در آن بریان کنند. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به طاجن شود. تابۀ روغن. (دهار). تابۀ نان پزی. (فهرست مخزن الادویه). تابۀ روغن جوش. ج، طیاجن. سیوطی در المزهر بنقل از جمهرۀ ابن درید گوید: فمما اخذوه (ای العرب) من الفارسیه: الطیجن و الطاجن. و اصله طابق. و الطابق و الطاجن الفارسیه. قال ابن درید: و ’الطیجن’ و هو المقلی بالفارسیه و قد تکلمت به العرب. (المعرب جوالیقی ص 122). ناشر کتاب المعرب در حاشیۀ کتاب گوید: نص عبارت ابن درید در الجمهره (ص 357) این است: ’الطیجن، الطابق، لغهٌ شامیهٌ و احسبها سریانیه او رومیه’. آنگاه گوید: و علل الجوهری التعریب بان ّ الطاءو الجیم لایجتمعان فی کلام العرب، و نص فی اللسان و المعیار علی ان فارسیه الکلمه ’تابه’ و رجح ادّی شیرعلی ان الاصل یونانی ٌ. (حاشیۀ 2 از ص 122 المعرب)
لغت نامه دهخدا