جدول جو
جدول جو

معنی طمل

طمل
آفرینش. (منتهی الارب). خلق عالم و آفریدگان، سخت راندن ستور. (منتخب اللغات). سخت راندن شتر. (منتهی الارب). نیک راندن شتر. (تاج المصادر) ، باریک بافتن بوریا و رشته ها در آن داخل کردن. (منتهی الارب). بافتن حصیر و رشته ها درآن کردن. (منتخب اللغات) ، سبزرنگ کردن جامه. (منتهی الارب) (منتخب اللغات) ، باز و پهن کردن نان به مطمله. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). گردۀ بزرگ وابردن. (تاج المصادر) ، پهن و برابر کردن چیزی، آلودن خون تیر را. (منتهی الارب). آلوده شدن تیر بخون. آلوده شدن هر چیز بروغن یا بقیر. (منتخب اللغات). آلوده شدن هر چیز بروغن و خون و قیر و نظائر آن، در کار بد افتادن و آلوده شدن بدان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا