جدول جو
جدول جو

معنی طلق

طلق
(طُ لُ)
لسان ٌ طلق، زبان تیز. (منتهی الارب).
- طلق الیدین،جوانمرد گشاده دست. (منتهی الارب).
، شتر و ناقۀ بی پای بند. (منتخب اللغات). یقال: فلان ٌ حبس طلقاً، یعنی بندی بلاقید گردید. (منتهی الارب). از بند رسته: ناقۀ طلق، شتر رهاکرده شده
لغت نامه دهخدا