گروه طلب کنندگان. طلب بالضم، معرب تلب بمعنی گروه مردم. (غیاث) (آنندراج). جماعتی و گروهی از مردمان را گویند که یک جا جمع شده و گرد آمده باشند. (برهان قاطع) : و چون خواهد که بجملگی حمله برد سواران را سوی راست و چپ دشمن درآرد و پیاده را هم بر آن تعبیه میبرد طلب طلب تا جایگاه از دشمن بستاند. (راحهالصدور راوندی). نوباوۀ باغ اولین صلب لشکرکش عهد آخرین طلب. نظامی (لیلی و مجنون). جان پاکان طلب طلب و جوق جوق آیدت از هر نواحی مست شوق. مولوی. با دو صد اقبال او محظوظ ماست با دو صد طلب ملک محفوظ ماست. مولوی