دیرداشت وام. امروز و فردا کردن غریم خود را. (منتهی الارب) ، کمی شیر ناقه. (منتهی الارب). کم شدن شیر ناقه. (منتخب اللغات) ، سخت راندن شتران را. (منتهی الارب) ، تر شدن زمین از شبنم. تر کردن شبنم زمین را. (منتخب اللغات). باران رسیده شدن زمین، رایگان شدن خون مقتول یا خون قصاص ناگرفته. (منتهی الارب). قصاص ناگرفتن خون را. (منتهی الارب). باطل شدن خون. (تاج المصادر). باطل و هدر کردن خون. (منتخب اللغات). باطل کردن خون. (تاج المصادر) ، کم کردن حق کسی را و ناچیز گردانیدن، اندودن، بازداشتن کسی را. (منتهی الارب)