معرب پهرست پهلوی، جدولی شامل ابواب و فصول کتاب در ابتدا یا انتهای آن، صورت اسامی چیزی. (فرهنگ فارسی معین). نوشته ای را نیز گفته اند که در آن اسامی کتابها باشد، و عربان فهرس میگویند. (برهان). نمودار. خلاصه. ملخص: شاهی که گر بیان دهد اخلاق او خرد فهرست بأس حیدر و عدل عمر شود. مسعودسعد. صاحب خبر غیب نخوانده ست بسدره چون سیرت نیکوش به فهرست سیر بر. سنایی. اشارات ومواعظ آن را که فهرست مصالح دین و دنیاست نمودار سیاست خواص و عوام ساخت. (کلیله و دمنه). فهرست مکارم باد اخبار تو عالم را تاریخ معالی باد آثار تو عالم را. خاقانی. مگر فهرست نیکوئی است آن خط که بی پرگار و بی مسطر کشیدی. خاقانی. عدل است و دین دوگانه ز یک مادر آمده فهرست ملک از این دو برادر نکوتر است. خاقانی. چو گشت این سه فهرست پرداخته سخنهای با یکدگر ساخته. نظامی. ترکیب ها: - فهرست نویس. فهرست نویسی. رجوع به هر یک از این کلمات شود