معنی ضیاع ضیاع (حَ رَ جَ) هلاک شدن. (منتهی الارب) (منتخب اللغات). ضایعشدن. (دهار). بباد شدن. (تاج المصادر). تلف گردیدن. بطلان. تباهی. تفقد. گویند: فلان مات ضیاعاً، مرد و کسی پروای او نکرد. ضیعه. ضیع. ضیع. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا