معنی ضحو
- ضحو (ثَ)
- ضحوّ. ضحی ّ. بیرون آمدن در آفتاب. و منه الحدیث: رای محرماً قد استظل فقال اضح، یعنی بیرون شو در آفتاب، آشکار گردیدن راه، مردن: ضحا ظل فلان، بمرد، نماز چاشت کردن: ضحا الضحی، نماز چاشت بکرد، رسیدن آفتاب کسی را. (منتهی الارب) ، طعام چاشتگاه خوردن. (غیاث) (آنندراج)
