جدول جو
جدول جو

معنی صواع

صواع
(صُ)
جام. ج، صیعان. (منتهی الارب) ، جام بزرگ که در وی آب خورند. جای آب. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل) ، پیمانه. (منتهی الارب) (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل). رجوع به صاع شود.
- صواع الملک، قالوا نفقد صواع الملک. (قرآن 72/12). گفته اند ظرفی بود که پادشاه از آن می آشامید و گفته اند مانند مکوک است که دست افزار جولاهگان است. و گفته اند از سیم و زر ساخته بود و گفته اند از مس بود. و آنکه فرهنگ نویسان صواع راجام سیمین معنی کرده اند، گویا نظر بدین صواع مخصوص داشته اند نه مطلق صواع
لغت نامه دهخدا