معنی صله
- صله (صَلْ لَ)
- پوست یا پوست خشک ناپیراسته، کفش، زمین یا زمین خشک یا زمین بی باران در میان دو زمین باران رسیده، بانگ میخ و مانند آن وقت فروبردن در چیز سخت، باران فراخ بسیار، باران کم و پریشان که یک یک افتد. از لغات اضداد است، پاره ای از گیاه، نم، خاک، بانگ لگام، پوست بدبو در دباغ. (منتهی الارب)
