جدول جو
جدول جو

معنی صادر

صادر
(دِ)
نعت فاعلی از صدور. بازگردنده. مقابل وارد. از جای بیرون آینده. (غیاث اللغات). رونده (در مورد شخص و شی ٔ هر دو استعمال شود) :
ز بهر صادر و وارد پزند هر روزی
هزار پخته مر او را همیشه در مطبخ.
سوزنی.
صیت بزرگی احوال و کرامات و مقامات خواجه را از صادر و وارد بسیار شنودم. (انیس الطالبین). و رجوع به صادر کردن و صادرات شود، یقال: ما له صادر و لا وارد، یعنی نیست او را چیزی، طریق صادر، راه بازگشت از آب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا