جدول جو
جدول جو

معنی شیم

شیم
قسمی ماهی فلس دار که در پشت نقطه های سیاه دارد، (ناظم الاطباء) (از برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ اوبهی) (از غیاث) (از انجمن آرا) (از آنندراج)، ماهیی بود سپید و به رود جیحون بسیار بود، (لغت فرس اسدی)، سیم، (فرهنگ فارسی معین) :
می بر آن ساعدش از ساتگنی سایه فکند
گفتی از لاله پشیزستی بر ماهی شیم،
معروفی،
تا بود عارض بت رویان چون سیم سپید
تا بود ساعد مه رویان چون ماهی شیم،
فرخی،
چون ماهی شیم کی خورد غوطه چغوک
کی دارد جغد خیره سر لحن چکوک،
لبیبی،
مرد باید که مار گرزه بود
نه نگار آورد چو ماهی شیم،
ابوحنیفۀ اسکافی،
ماه دیده ست کسی نرمتر ازماهی شیم،
ابوحنیفۀ اسکافی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389)،
میروی هموار و گویی ایدرم
مار می گیری که این ماهیست شیم،
ناصرخسرو،
اندر پلیدزادگی و پاکزادگی
تو چغز حوض کوثر و من شیم کوثرم،
سوزنی،
ز ناسپاسی یک موی او به زیر زمین
شود چو سرمه سم گاو با پشیزۀ شیم،
سوزنی،
زهی کهی و خهی چشمه ای که اندر وی
قرار گیرد مار شکنج و ماهی شیم،
سوزنی،
سموم قهر تو با آب اگر عتاب کند
پشیز دام شود بر مسام ماهی شیم،
انوری (از جهانگیری)،
زلفهایش بدست من چون شست
من چو صیاد و او چوماهی شیم،
بخاری (از انجمن آرا)،
آیا شیم ماهی غزل لاله یا قزل آلاست ؟
، کلمه ای است که در تعظیم و تبجیل مانند شیخ و خواجه و حضرت و جناب استعمال می کنند، (ناظم الاطباء) (از برهان)
لغت نامه دهخدا