جدول جو
جدول جو

معنی شیدرنگ

شیدرنگ
(رَ)
نام پهلوانی در نهایت فضل و دانش، و او طبعرا واجب الوجود میداند چه هیچ چیز خالی از او نیست. (برهان). شیدرنگ بود از ایران و در نبرد سردسر بخش رزم آرایان با مردی دانش گرد آورده بود از آزار خلایق برکران، در اواسط حکومت ضحاک (؟) سر کشید و اژدهادوش او را بنواخت و شیدرنگ پیوسته مردم را به کتبی که گفته شود خواندی پیروان او بسیار شدند. (دبستان المذاهب ص 66). مؤلف دبستان المذاهب در هشتمین نظر از کتاب دبستان از عقاید ’شیدرنگیان’ اندکی آورده است. (حاشیۀ برهان چ معین). عقیدۀ او این بود که طبیعت پروردگار جهان و جهانیان است و موجودات مانند گیاهند که برویند و بریزند و باز برآیند تا باشند چنین شود. (انجمن آرا). این لغت برساختۀ فرقۀ آذرکیوان است
لغت نامه دهخدا