جدول جو
جدول جو

معنی شهر

شهر
(تَ هََ رْ رُ)
آشکارا کردن چیزی را. (منتهی الارب). شهره. (منتهی الارب). آشکارا کردن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی). معروف کردن. (المصادر زوزنی) : شهره بکذا شهراً، آشکارا کردن یا آشکار با زشتی کردن. (از اقرب الموارد) ، برکشیدن شمشیر خود را از نیام: یشهر سیفه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شمشیر خود را برکشیدن. شمشیر بکشیدن. (المصادر زوزنی). رجوع به شهرت شود
لغت نامه دهخدا