جدول جو
جدول جو

معنی شن

شن
(تَ رُ)
پاشیدن آب بر شراب و پراکنده کردن. (از منتهی الارب). پاشیدن آب بر شراب بطور پراکنده. (از اقرب الموارد). ریختن بعنف. (تاج المصادر بیهقی) ، فروریختن اشک چشم. (از اقرب الموارد) ، از هر طرف ریختن و غارت کردن و منه: شن ّ الغاره علیهم، یعنی پریشان و از هر طرف ریختن غارت را بر ایشان و اشن ّ نیز به همین معنی است. (از منتهی الارب). غارت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار) ، خشک شدن مشک، خشک و تکیده و لاغر شدن شتر از تشنگی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا