معنی شمر - لغت نامه دهخدا
معنی شمر
- شمر
(تَ وَهَْ هَُ) - خرامیدن در رفتار. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (از غیاث). گشنی کردن در رفتن. (دهار) (تاج المصادر بیهقی) ، کوشیدن در رفتار. سرعت نمودن و بشتاب رفتن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) ، فراهم آوردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، درودن خرما. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). درودن خرما یا چیدن میوۀ آن. (از اقرب الموارد) ، نفرت نمودن نفس از چیزی که ناخوش دارد آنرا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا