جدول جو
جدول جو

معنی شکس

شکس
(شَ کِ)
مرد دشوارخوی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مرد تندخو. (از اقرب الموارد). بدخوی. دشوارخوی. سرکش. نافرمان بر. شرس. سخت. صعب. عسر (در اخلاق). دندان گرد (در معاملات). (یادداشت مؤلف) ، مرد بخیل. ج، شکس. (منتهی الارب). بخیل. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا