معنی شکاله شکاله (شِ لَ / لِ) خارپشت. (ناظم الاطباء) ، ریزه. ریزۀ زر. (یادداشت مؤلف) : چون بوزد خوش نسیم شاخک بادام سیم نثارت کند درست شکاله. ناصرخسرو. - شکالۀ زر، ریزۀ زر. (ناظم الاطباء) : ذهبه، قراضه و شکالۀ زر. (از منتهی الارب) لغت نامه دهخدا