معنی شکاسه شکاسه (تَ) دشوارخوی گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). بدخوی و دشوارخوی گردیدن. (ناظم الاطباء). بدخو شدن. (المصادر زوزنی). صعب خو شدن. (تاج المصادر بیهقی). و رجوع به شکاست شود لغت نامه دهخدا