برادر، گویند: هو اخی و شق نفسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). برادر. (آنندراج) (غیاث) (از اقرب الموارد) ، جانب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ناحیت. (مهذب الاسماء) ، اندک از هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). پاره ای از چیزی. (غیاث) ، کرانۀ کوه. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث) (از اقرب الموارد) ، دوست. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (غیاث) ، منظورنظر، صنفی از پریان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، یکی از دو صورت فرضی: بین نفی و اثبات شق ثالث نیست. (یادداشت مؤلف). راه. طریق: برای نجات از این مخمصه دو راه موجود است و شق ثالث ندارد. (فرهنگ فارسی معین). - شق نقیض، صورت و طور نقیض، و نقیض رفعالشی ٔ باشد چون انسان که اصل است و لاانسان که نقیض آن. (غیاث) (آنندراج). ، یک طرف بار. (فرهنگ فارسی معین)