جفت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی). جفت کردن، یعنی افزودن یک واحد به یک. (از اقرب الموارد) ، جفت کردن رکعت را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، جفت شدن برای کسی اشباح، شفعت لی الاشباح (مجهولاً) ، جفت شد مر مرا اشباح یعنی یک چیز را دو دیدم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اعانت کردن کسی را بر عداوت و ضرر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، زیاده کردن چیزی را بر چیزی. قوله تعالی: من یشفع شفاعه حسنه (قرآن 85/4) ، ای یزد عملاً الی عمل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) بچه شدن در شکم ماده شتر و یا میش علاوه بر بچه ای که در شکم دارد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)