تثنیۀ شفه. (یادداشت مؤلف). دو لب. (ناظم الاطباء). هر دو لب. (آنندراج) (غیاث اللغات). و رجوع به شفه و شفتان شود. - بنت الشفتین، واصل الشفتین. آنکه در هر کلمه او وقت خواندنش لب به لب رسد و آن دو حرف است: باء و میم، چنانکه امیرخسرو فرماید: موی مه ما به بوی ما بویا به بی او مویم موی ویم مأوا به ماییم و مهی وآن مه ما باما به ما با مه و موی مه ما با ما به. (از کشاف اصطلاحات الفنون). - واسعالشفتین، آن است که در خواندنش لب به لب نمی رسد، چنانکه در این رباعی: ای دیده رخ نگار دیدن خطر است ای دل سر این رشته کشیدن خطر است هان تا نچشی ز ساغرعشق دگر زنهار دلا زهر چشیدن خطر است. (از کشاف اصطلاحات الفنون). - واصل الشفتین، بنت الشفتین. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به ترکیب بنت الشفتین شود