منع کردن و باز داشتن. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، کشیدن هر دو خایۀ قچقار را و گذاشتن آن دو را در میان دو چوب و محکم بستن تا پژمرده گردند و بیفتند. (از ناظم الاطباء). برکشیدن هر دو خایۀ قچقار یا هر دو را در دو چوب کرده محکم بستن تا پژمرده گردند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). اخته کردن بدزندگانی گردیدن و تنگ زیست شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خشک شدن وپژمردن درخت. (از اقرب الموارد). رجوع به شظافه شود، درآمدن تیر در پوست و گوشت. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) ، خشن شدن دست. (از اقرب الموارد)