جدول جو
جدول جو

معنی شطب

شطب
(تَ)
پاره کردن شاخه های خرما برای حصیر بافتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بریدن کوهان را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پاره کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) ، برگردیدن از کسی و دور شدن از وی. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : طعنه فشطب الرمح عن مقتله، ای مال و عدل عنه. (ناظم الاطباء) ، واکردن و گستردن حریر را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، پوست باز کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا