جاری شدن و روان گشتن. (ناظم الاطباء). رجوع به شریدن شود، ریختن آب و جز آن پی درپی و بدون فاصله. (از آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء). پیاپی ریختن آب و مانند آن از ناودان یا جای دیگر و بر این قیاس شران، یعنی پیاپی روان و ریزان، و آواز ریختن پیاپی را شرشر به ضم هر دو شین نیز گفته اند و شار نیز در آبشار و سرشار به معنی ریختن است، یعنی آبریز و سرریز. (انجمن آرا) (آنندراج) ریختن پیاپی و بلافاصله آب از بالا و پایین. (فرهنگ فارسی معین). شرشر کردن. شریدن. (در تداول) : چندان باران آمدی که ناودان بشریدی. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 5 ص 134)