معنی شروخ شروخ (تَ وَحْ حُ) مصدر به معنی شرخ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دندان کفانیدن شتر. (از آنندراج) ، فرا مردی نشستن کودک. (از تاج المصادر بیهقی). رجوع به شرخ شود، شکافتن دندان شتر گوشت را. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا