معنی شرق شرق (شَ رِ) جرح شرق، زخم ممتلی از خون. (ناظم الاطباء) ، گوشت بی چربی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). گوشت لاغر. (مهذب الاسماء). رجوع به شرق یا شریق شود لغت نامه دهخدا