معنی شرفه - لغت نامه دهخدا
معنی شرفه
- شرفه
(شَ / شِ فَ / فِ) - شرفنگ. هر آواز آهسته. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان) (از غیاث اللغات). شرفاک. (از جهانگیری) :
از شرفۀ جلاجل شاهین عدل تو
عنقای ظلم گشت پس قاف در نهان.
سوزنی.
کاروان شکر از مصر رسید
شرفۀ بانگ درا می آید.
مولوی (از انجمن آرا).
آواز پای مردم. (آنندراج) (از برهان) (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). رجوع به شرفنگ و شرفاک شود
لغت نامه دهخدا