جدول جو
جدول جو

معنی شرفاء

شرفاء
(شَ)
مؤنث اشرف. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به اشرف شود. اذون. باگوش. گوش ور. گوش دراز. طویلهالقوف. که گوش دراز دارد. (یادداشت مؤلف) : کل صماء بیوض و کل شرفاء ولود. (الجماهر بیرونی ص 144).
- اذن شرفاء، گوش دراز. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
، خانه کنگره دار. (منتهی الارب) (آنندراج).
- دار شرفاء، خانه کنگره دار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا