جدول جو
جدول جو

معنی شرطیه

شرطیه
(شَ طی یَ)
یا شرطیه. تأنیث شرطی. فرگروی. (ناظم الاطباء).
- جملۀ شرطیه. (اصطلاح نحو). رجوع به شرط شود.
- شرطیۀ متصله، فرگروی پیوسته. (از ناظم الاطباء).
- شرطیۀ منفصله، فرگروی واگشته. (ناظم الاطباء).
- قضیۀ شرطیه. (اصطلاح منطق). رجوع به قضیه و شرط شود.
- قضیۀ شرطیۀ متصله. رجوع به قضیۀ متصله شود.
- قضیۀ شرطیۀ منفصله. رجوع به قضیه و شرط شود
لغت نامه دهخدا