آغازکننده شر. مباشر شر. که شر انگیزد. که تواند شر آغازد، مقدمهالجیش و هر اول فوج که اول بر مخالف آویزد و جنگ اندازد و این لفظ ترکی است. (آنندراج) (بهار عجم). پیش جنگ. (فرهنگ نظام) : آغاز ملاقات بتان کن به هوس شرباشرن مصاحبت حرص و هواست. سعید اشرف. از پی جنگ چو چشمش صف مژگان بندد فتنه شرباشرن و فوج نگاهش طرح است. میر صیدی