معنی شح شح (تَ نَیْ یُ) زفتی کردن. (از منتهی الارب). بخل ورزیدن. (از اقرب الموارد). بخیلی کردن. (ترجمان القرآن جرجانی) (دهار). بخیل و حریص شدن. (المصادر زوزنی) ، آزمندی نمودن. (از منتهی الارب). حرص ورزیدن. (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا