جدول جو
جدول جو

معنی شجار

شجار
(شِ)
پشتیبان تخت که بدان تخت را استوار کنند، میخ پایۀ تخت، مترس در. (منتهی الارب). چوبی که پشت در گذارند. (از اقرب الموارد) ، چوب چاه، داغی است مر شتر را، چوبی که در دهان بزغاله کنند تا شیر نمکد. (منتهی الارب) (ازاقرب الموارد). ج، شجر. (اقرب الموارد) ، سه پایه که جامه بر آن افکنند. (مهذب الاسماء)
جمع واژۀ شجر. (اقرب الموارد). رجوع به شجر شود، جمع واژۀ شجر. (اقرب الموارد). رجوع به شجر شود
لغت نامه دهخدا