جدول جو
جدول جو

معنی شجا

شجا
(تَنْ)
اندوهگین شدن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). غصه مند شدن، شجی الرجل بالشجا، استخوان در گلو گیر کردن، پس گلوگیر شدن بدان. (از اقرب الموارد) : شجی بالعظم شجاًء، غصه مند شد از استخوان. (منتهی الارب). ماندن استخوان در گلوی کسی. (ناظم الاطباء) ، رفتن غریم از کسی: شجی الغریم عنه، برفت از وی غریم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا