جدول جو
جدول جو

معنی شبانکاره

شبانکاره
(شَ رَ / رِ)
یکی از دهستانهای یازده گانه بخش برازجان شهرستان بوشهر است. سد معروف شبانکاره در این دهستان در نزدیکی قریۀ درواهی روی رود خانه شاپور بنا شده و قسمتی از قراء جنوبی دهستان را مشروب می سازد. مرکز دهستان قریۀ ’ده کهنه’ و قراء مهم آن: خلیفه. سمیعا، چهل ذرعی عجم، دهداری پایین، اطیبه، قلائی، چاه موشی، بویری، درواهی، نبارسلیمانی، نبارقائد و دشتی شبانکاره است. و از 42 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 1500 تن است. آب آن از رود خانه شاپور و چاه و محصول آن غلات، تنباکو، خرما و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). ولایتی است از فارس. (برهان قاطع). ولایتی است به فارس و شهر آن دارابکرد است چون از بناهای داراب بوده و ملوک شبانکاره گروهی بزرگ بوده اند. (انجمن آرا). ولایتی است در فارس و شهر آن دارابکرد است چون از بناهای داراب بوده. (آنندراج). نام بلوکی است ازتقسیمات فارس بعد از تسلط اعراب که از فسا تا بشاگرد امتداد داشته است. قسمتهای دیگر آن بقرار ذیل بوده: فارس خاص، کوه گیلویه و لارستان. در زمان مغول این تقسیمات عوض شده. (یادداشت مؤلف). خطۀ شبانکاره و آن شش موضع است و گرمسیر و از اقلیم سیم حدودش با ولایت فارس و کرمان و بحر فارس پیوسته است. حقوق دیوانیش در عهد سلاجقه بالای دویست تومان این زمان بوده است ودر این زمان بیست و شش تومان و ششهزار و صد دینار است و دارالملک آنجا قلعۀ ایگ و قصبۀ زرکان است و هر دو متصل به هم اند. (نزهه القلوب ص 138). ناحیۀ شبانکارۀ دشتستان. شمالی بوشهر است. درازی آن از شاه فیروزی تا مکابری هفت فرسنگ. و پهنای آن از ده کهنه تا بیدو چهار فرسنگ می باشد. محدود است: از جانب مشرق به نواحی زیراه و دالکی و از شمال و مغرب به ناحیۀ ماهور میلاتی و حیاط داود و از جانب جنوب به ناحیۀ انگالی و رود حله. کشت و زرع آن گندم و جو دیمی و نخلستان دیمی است. شکار آن آهو و قوچ و میش کوهی و کبک و تیهو و دراج. این ناحیه در کنار رود خانه بنی تمیم است. و قصبۀ این ناحیه را ’ده کهنه’ گویند. ده فرسنگی از بوشهر و سی و شش فرسنگی از شیراز دور افتاده است و مشتمل بر 27 ده آباد است. (از فارسنامۀ ناصری)
دهی از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد. دارای 1144تن سکنه. آب آن از قنات، محصول آن بادام، کشمش، انار، گلاب و غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا