جدول جو
جدول جو

معنی شاکمند

شاکمند
(مَ)
نمد باشد و آن چیزی است که از پشم گوسفند مالند و بعضی گویند آنرا که از پشم گوسفند و موی بز سیاه درهم آمیزند و بمالند شاکمند خوانند. (برهان قاطع). نمدی که از پشم سازندش. (شرفنامۀ منیری) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ نظام) (فرهنگ رشیدی) :
بدستش ز خام گوزنان کمند
ببر درفکنده یکی شاکمند.
لبیبی.
، آن است که یکی را در عوض دیگری بگیرند و طلب حق خود نمایند و آن را ’نوا’ نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری). رجوع به نوا شود
لغت نامه دهخدا