معنی سیب سیب (تَ) رفتن آب. (از منتهی الارب) (آنندراج). روان گردیدن آب. (ناظم الاطباء) ، شتاب رفتن آب و مار و جزآن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، بر سر خود رفتن. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا