کشکینه بود، (اوبهی) (ناظم الاطباء)، کشکینه و آن نانی باشد که از آرد جو و آرد باقلا و ارزن پزند، (برهان)، نانی که از جو و باقلا و گاورس پزند، (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) : روستایی زمین چو کردشیار گشت عاجز که بود بس ناهار برد حالی زنش ز خانه بدوش گرده ای چند و کاسه ای دو سیار، دقیقی (از لغت فرس اسدی ص 155)، ، اسباب خانه، (ناظم الاطباء)، اسبابی که بدان شراب و یا روغن میفشارند، (ناظم الاطباء)