مصیبت، (فرهنگ اسدی)، ماتم، تعزیت، مصیبت، (اوبهی)، رجوع به سوگ شود، گوشه، زاویه، کنج، (یادداشت بخط مؤلف) : سه سوک، مثلث، چهارسوک، مربع، کوسه، (ناظم الاطباء) (فرهنگ اسدی)، آنکه ریش تنک دارد، (یادداشت بخط مؤلف)، - سوک ریش، کوسه ریش، کوسه و آن شخصی باشد که چند موی بر سر زنخ داشته باشد و معرب آن کوسج است، (برهان)، ، داسۀ غله و خسهای نوک تیز که برسر خوشۀ گندم و جو و جز آن باشد، (ناظم الاطباء)، داسۀ گندم و جو و آن خسها سرتیز که سرهای خوشۀ گندم و جو باشد، (برهان) : اندام دشمنان تو از تیر ناوکی مانند سوک و خوشۀ جو باد آژده، ؟ (از فرهنگ اسدی نخجوانی)، ، خارتیغ: ای همچو مهین مار بدآویز خشوک پرزهر چه ماری و چه ماهی همه سوک، سوزنی، ، خوشۀ غله، (ناظم الاطباء)، خوشۀ گندم و جو، (برهان)