معنی سوار سوار (سَوْ وا) عربده گر و آنکه در سر او شراب زود اثر کند و مست گردد. (آنندراج) (منتهی الارب). عربده کننده. (مهذب الاسماء) ، سخن که در سر جای گیرد، شیر بیشه لغت نامه دهخدا