جدول جو
جدول جو

معنی سنی

سنی
(سُنْ نی)
اهل سنت و جماعت. (برهان). منسوب به سنت. مقابل شیعی:
تا هست خلاف شیعی و سنی
تا هست وفاق طبعی و دهری.
منوچهری.
وین سنّیان که سیرتشان بغض حیدر است
حقا که دشمنان ابوبکر و عمرند.
ناصرخسرو.
سنیان گویند که حاشا و کلا بلکه این دست و پا محسوس سخن گوید. (فیه ما فیه چ دانشگاه ص 107). سنیان گویند که این وقتی باشد که او یک لون نماید. (فیه مافیه دانشگاه ص 113)
منسوب به سنت که ضدّ بدعت باشد. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا