جدول جو
جدول جو

معنی سنغم

سنغم
(تَ نَغْ غُ)
کاری را کردن: فلعت ذاک رغما له سنغما، کردم آن کار را برغم آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا