تیز کردن کارد را بفسان. (منتهی الارب) (آنندراج). تیز کردن. (تاج المصادر بیهقی) ، نصب کردن سنان به نیزه، مالیدن دندان را به سواک، سخت راندن شتران را. (منتهی الارب) (آنندراج). نیک راندن شتر. (تاج المصادر بیهقی) ، ظاهر کردن و آشکارا کردن کاری را، سفال گردانیدن گل، سنان زدن یا بدان گزیدن یا شکستن دندان او را، خوابانیدن و برجستن بر آن، گذاشتن شتران را در چراگاه، نیکو کردن سیاست و تیمار کسی را، تصویر آن چیز کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، سن علیه الدرع او الماء، ریخت آن را بر آن. (منتهی الارب) ، زره به خویشتن فروگذاشتن. (تاج المصادر بیهقی) ، رفتن در آن راه، آرزومند طعام کردن کسی را چیزی، ریختن خاک بر زمین، بلند کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). بلند شدن. (المصادر زوزنی) ، آب بر روی ریختن. (منتهی الارب) (آنندراج)