جدول جو
جدول جو

معنی سمج

سمج
(سِ مِ)
مصر. مبرم. مصدع. متعب. آنکه هرچه بدو جواب منفی گویند بازآید. آنکه او را هر قدر رانند بازآید. (یادداشت بخط مؤلف). مصر. اصرارکننده. (ناظم الاطباء) :
من آن گدا سمج مبرم کنایه نفهمم
گرم برانی از این در درآیم از در دیگر.
؟
، بی شرم، معیوب. رسوا. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا